rojjimer

Sunday, November 06, 2005

کشاورزي و جهاني شدن در توسعه پايدار

راهبرد جهانی حفاظت در سال 1980 منتشر شد. این راهبرد تاكید می كرد كه بشر به عنوان بخشی از طبیعت نمی تواند آیند ای داشته با شد مگر آنكه از طبیعت و منابع طبیعی حفاظت به عمل آید. راهبرد جهانی حفاظت با تاكید بر همبستگی بین حفاظت و توسعه برای اولین بار"توسعه پایداری" را رایج نمود. توسعه‌ی پایداری در گرو مراقب از زمین است. اگر چنانچه باروری و باردهی كره تضمین نشود آینده‌ی بشر در مخاطره خواهد بود. لذا راهبرد جهانی حفاظت بر سه هدف تاكید می كرد: 1- فرآيندهای بنیادی بوم شناختی و سیستمهای حیات بخش بایستی تامین شود. 2- تنوع زیست محیطی حفظ گردد. 3- هر نوع استفاده از گونه‌ها یا اكو سيستم‌ها بایستی پایدار باشد. مراقبت از زمین كلمه ای پایدار را در تركیبات مختلف " توسعه پايداري" ، " اقتصاد پايداري" ، " جامعه پايداري" و "بهره برداری پایدار" به كار می‌گیرد. كميسیون جهانی محیط زیست و توسعه (WCED) توسعه پايدار را چنین توصیف می كند: توسعه‌اي كه نیازهای كنونی را بر آورد، بدون آنكه قابلیت نسلهای آینده در تامین نیازهای خود معامله كند. "تو سعه پايدار" در این راهبرد به این معنی است: بهبود زندگی بشر در چارچوب ظرفیت قابل تحمل اكو سیستمهای پشتیبان. مراقبت از زمین و توسعه پایدار می تاند به تعهد و اعتقاد افراد بستگی داشته باشد اما از طریق جامعه است كه مردم تعهد خود را به بهترین شكل ابراز می دارد. مردمی كه برای كار در جهت پايداري در جوامع خود متشكل می شوند چه جامعه آنها فقیر با شد چه غنی، شهری، حومه‌اي یا روستایی به نیرویی موثر و توانمند بدل می گردد كه یك جامعه پایدار از محیط زیست خود مراقبت می كند و به محیط می كند و به محیط زیست دیگران نیز آسیب نمیرساند. چنین جامعه ای منابع منابع خود را با قناعت و پایداری مصرف می كند، مواد را باز می یابد، ضایعات را به حداقل می رسا ند و آنها را به شیوه سالمی دفاع می نما ید. چنین جامعه‌ای از سیستمهای حیات بخش و تنوع اكو‌سيستمهاي محلی حفاظت می كند، نیازهای خویش را تا آنجا كه بتواند خود بر می آورد، اما می داند كه بایستی در همكاری با جوامع دیگر عمل نمود. مردم می توانند چنین كنند به شرط آنكه برای آن اولویت قایل بوده و امكانات بهره گیری كامل از هوشمندی و تجربه ی خویش را داشته باشند. این فرایند را كه مردم از طریق جامعه سازمان یافته در مراقبت از محیط زیست خود را استحكام بخشیده و آنها را در جهت تامین نیاز های اقتصادی و اجتماعی خویش به كار برند فرآيند مراقبت اولیه زیست محیطی(PEC) نام نهادند. در بسیاری از كشورها اصلاحات اراضی یك امر اساسی است. شكارچیان و عشایر گله دار نیاز به دسترسی قانونی و تضمینی شده به شكارگاه و مرتع دارند. كشاورزان و به خصوص كشتكاران نوبتی نیازمند داشتن یك حق مالكیت مشخص و روشن بر زمین خویش می باشند. تجربیان فیلیپین، تایلند و هندوستان نشان می دهد كه هنگامی بهره‌برداری پایدار بیشتر از همیشه امكان پذیر است كه حق تصاحب تصاحب و برداشت كشاورزان از زمین به قدر كافی طولانی باشد كه مدیریت دراز مدت منابع آن را برای كشاورزی معقول و منطقی نماید. در جوامع پر در آمد هدف باید كاستن از مصرف، تولید هر چه كمتر ضایعات، كاستن از اثرات زیانبار بر محیط زیست و كوشش در احیاء زیستگاه‌های محلی و تنوع گونه ها با شد. به علاوه هدف مهم دیگر تشكیل گروههای شهروندی ،از "مصرف كننده سبز" است. تلاشهای اطلاعاتی باید بر این نكته تاكید داشته باشند كه رفتار هر فرد در محیط زیست مؤثر است و وظیفه هر فرد است كه در حفاظت از آن دست به عمل بزند. اقدامات كشورهای كم درآمد بایستی بر طرحهای جمعی بوم ـ زراعی، جنگل كاری زراعی، حفاظت از آب و خاك و باز سازی زمینهای ویران شده متمركز شود. برنامه‌های اقدام زیست محیطی، در بسیاری از موارد، بایستی با تو سعه تجاری تركیب شود و به مردم به خصوص زنان، در جهت دستیابی به منابع و خدمات، از جمله آموزش كافی، مراقبت‌هاي اولیه ی بهداشتی و تنظیم خانواده كمك نماید. امروزه شمار گرسنگان از هر زمانی در گذشته بیشتر است و بر تعداد آنان همواره افزوده می شود. از آنجا كه در محل زندگی این مردمان غذای بسیار اندكی تولید می شود یا اینكه فقیر تر از آنند كه قادر به خرید غذا باشند لذا از 950 میلیون نفر از مردم كشور های كم در آمد غذای كافی برای تامین یك زندگی كاری فعال دریافت نمی دارند وابستگی رو به افزایش به غذا های وارداتی، تاكید بر تولید محصولات مناسب صادرات، عدم تامین امكانات لازم برای فعالیت های ترویجی و تباه شدن زمینهای همگی موجبات ضعف كشاورزی در بسیاری از كشورهای كم در آمد را فراهم كرده است. مشكلات دیگر نیز در اثر تغییر ساختار كشاورزی جهانی بروز می كند. مزارع خانوادگی در كشور های ثروتمند جای خود را به مالكیتهای شركتی می‌دهند. برنامه های افزایش محصولات كشاورزی كشورهای كم در آمد در مناطقی متمركز شده كه افزایش محصول از همه جا آسانتر با شد، به این معنی كه این برنامه ها در مزارع بزرگتر و در جلگه ها و درها نسبتا حاصلخیز و پر آب متمركز شده است. علی رغم تفاوتهای مو جود بین مزارع ،مراتع و روشهای كشاورزی سراسر جهان، برخی عوامل مشترك را بین آنان می توان مشخص كرد. برای پیشبرد كشاورزی پایدار با اقدامات مشخصی صورت می گیرد: 1ـتنظیم و اجرای برنامه ها و راهبردهایی به منظور بهره گیری بهینه از زمینهای كشاورزی 2-كنترل استفاده از كودهای شیمیایی و سموم آفات زد 3-حفظ ذخایر محیط زیست هر كشوری كه بخواهد تولید كشاورزی خود را اضافه كند و به یك راهبرد ملی برای توسعه پایدار نیاز نیاز دارد. با توجه به كمبود زمینهای مرغوب قابل كشت و تقاضای رو به ازدیاد برای غذا و سایر محصولات كشاورزی ،بهترین زمینهای مناسب كشت را بایستی به كشاورزی اختصاص داد. اكو‌سيستمهاي نكاشته‌ای كه استعداد كشاورزی دارند ممكن است از ارزشهای دیگر نیز بهره‌مند باشند كه به اندازه كشاورزی مهم است راهبردهای پایداری وسیله دستیابی به توسعه و حفاظت به شیوه‌ای منسجم اند. این راهبردها تا حدودی به عنوان نوعی از برنامه ریزی و تصمیم گیری شدیدا مشاركتی محسوب می شوند. اما از این فراتر رفته و اقدامات لازم برای مادیات بخشیدن به طرحها و سیاستها و تبدیل آنها به نتایج را نیز شامل می شود. این راهبردها در سطح ملی و محلی از همه مفید ترند اما در سطح بین‌الملل نیز می توان آنها را در پیشرفت گرفت. عناصر راهبرد: راهبردهای موفق از چهار عنصر تركیب یافته اند: * مشاوره و تفهیم * تجمع و تجزیه و تحلیل اطلاعات * تدوین سیاست * برنامه ریزی اقدامات و اجرای آناكنون دیگر جهانی فكر كردن و محلی عمل نمودن كافی نیست، بلكه باید عمل ما نیز بایستی جهانی باشد